دلِ بیقراران

دلِ بیقراران
طبقه بندی موضوعی

۳۲ مطلب با موضوع «سُخنک» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۴۱ ق.ظ

مردم بخوان ، همه چی درست میشه

بنام خالق

 

 داشتم با خودم فک میکردم در دنیای امروز اگه یه شخصیت مشهور، دیگه میتونه فقط با استفاده از شهرت خودش، پول دراره.

چرا ما از استعداد هایی که مثلا برق تولید میکنن، اونم با خاک!!!! حمایت نکنیم؟ اقا این همه ادمو فالو کردی!! چی میشه این بنده خدا رو هم فالو کنی.

گسی که برای جهان سود داره و امروز میتونه زندگیتو متحول کنهِ. مثلا برق خیلی نعمت بزرگیه. برق رایگان یه رویای بسیار بزرگه که به زعم خوده صدا و سیما و کارشناسانش، واقعا اون جوون تونسته اینکارو بکنه.

چرا اگه دولت بهش وام نمیده. دست های پشت پرده که براشون ضرره و همه و همه نمیخوان این اتفاق خوب بیافته. چرا ما مردم بی توجهی میکنیم؟ این تنها یه نمونه ست.

ادمایی که میتونن خنده های واقعی رو به لبامون بیارن. وگرنه خنده های کوتاه و زود گذر به هنرهای طناز های اینستا کجا و خنده های از ته دل بخاطر یه اتفاق مثبت دائمی در زندگی کجا.

بی تفاوتی مردم عذابم میده و امیدم به عاقل شدن اجتماعه. راه هست جاده هست و حل مشکل بسیار اسون اما دریغ از خواستن

زیاد شد اگه خواستی بقیه رو هم بخون.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۲ ، ۰۴:۴۱
دل بیقرار
دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۵۳ ق.ظ

گول زدن خود

ای برخی بشر ها!!! 

کیو داری گول میزنی؟!

ساختن یک وسیله الکترونیکی به هزاران نکته و فن و امکانات نیاز داره

بعد ساختن یک انسان بی نیاز از هر نکته و امکانات و تجربه ای ممکنه؟

انسانیت یک دین نیست... بلکه محصول دین است

 

کیو داری گول میزنی؟!

انسانی که به هیچ اخرت و معادی اعتقاد نداره، چرا باید خودشو در محدودیت های فردی و اجتماعی قرار بده؟

امروز که انسان اگاه به عاقبت اعمال ناشایسته خودش در جهان دیگره اینگونه عمل میکنه. اون روزی که هیچ اعتقادی نباشه چگونه عمل خواهد کرد؟

چگونه من که یک فرد با عقل بسیار کم تر از یک جهان دانشمند هستم و نادانسته های زیاد و بی شماری رو نمیدونم، خط بطلان جهالتم رو به عقل و دانش میزنم؟

منی که از رفتار و کارها و حرف های پنج سال پیش خودم شرمنده میشم، چطور برای یک جهان میتونم نسخه بپیچم؟

شرمندگی از اعمال گذشته نشانه افزایش عقله پس رشد عقل تدریجی و صد در صد 10 سال اینده عقل انسان بیشتر از الانشه

پس انسان صلاحیت تصمیم گیری برای بشر رو نداره و نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۲ ، ۰۴:۵۳
دل بیقرار
جمعه, ۱۷ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۱۹ ق.ظ

غیبت جهانی و اطمینان

وقتی که توی جمع شخصی بدی یا خوبی کس دیگرو میگه و یا غیبت میکنه، یا اضلا درمورد شخصی در بین آشنایان یا دوستان رفتار و حرکت خاصی اوازه پیدا میکنه، چه خوب چه بد باید دید که این اتفاق گفتار و خبر پخش شده تا چه اندازه صحت داره. 

هرچه  مقیاس بزرگتر میشه این بررسی سخت تر میشه. مثلا اگه درمورد برادرت باشه تشخیص صحت ماجرا آسون تره اما هرچه فاضله دور تر و برگتر سخت تر میشه.

 

ما امروز با یک غیبت جهانی مواجهیم و غکس الغمل هایی که مردم راجع به این غیبت ها دارند.

اصولا انسان خق رو به خودش میده

 

راه نجات انسان ها شاید اینه که هر شخصی درهرجای دنیا از خودش بپرسه، یعنی واقغا حق با منه؟ ایا عکس العمل من درسته؟

 

در هنگام ساخت، انحراف یک دیوار مثلا به مقدار یک درجه، در یک متری یا نزدیکی یا مقیاس کوچک شاید خودشو نشون نده ولی هرچه مقیااس بزرگتر انحراف خطرات و مشکلات بزرگتری به بار میاره

 

اگه امروز دروغی رو بین فامیل باور کنیم شاید زندگی آن فرد خراب شه اما باور کردن یک خبر دروغ در مقیلس جهانی،نابودی انسان ها در مقیاس بزرگتری را در پی خواهد داشت.

 

پس برای نجات بشریت برای اطمینان پیدا کردن  سخت گیر باشیم.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۰۳:۱۹
دل بیقرار
چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۴۸ ب.ظ

تجربه بالاتر از علم

آنگاه که خداوند انسان رو به این جهان فرستاد شاید نشان دهنده این باشه که هیچ دانش و الهامی جای تجربه رو نمیگیره.

تجربه علم واقعیه علمیه که به نتیجه رسیده و به حق نتیجه داده.

مثل یه سیاستمدار و روانشناس و.... که هزاران تئوری دارند و از نظر علمی ثابتش میکنن اما در میدان عمل نتیجه عکس میده اما میفهمن که تحلیلاشون اشتباه بوده. اما متاسفانه برخی نیز غلط بودن تحلیل و علمشونو نمیپذیرند و این یعنی غم درد رنج سختی مشقت نه تنها برای خود بلکه برای بقیه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۴۸
دل بیقرار
چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۰۲:۴۷ ب.ظ

حرف مردم در چه صورتی مهمه؟!

ما دونوع حرف مردم داریم:

یک نوع حرفایی که از اطرافیان بصورت تک و توک و فردی و تعدا کم میشنویم

یک نوع هم حرفایی که از دل هزاران یا میلیون ها انسان; به عبارتی نتیجه فکر خیل عظیم ادما.

 

اینکه میگن حرف مردم مهم نیست شامل مورد اوله اما مجموع حرف یک جمعیت کثیر شاملش نمیشه.

هزاران مغز و فکر از یک فکر برتره اگر مستقل از یک فکر واخد  باشه. یعنی هرکس بی تاثیر از شخصیتی خاص یا جریانی تفکر کرده باشه در غیر اینصورت باز یک فکر محسوب میشه و مهم نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۱۴:۴۷
دل بیقرار
چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۴۳ ب.ظ

مشکلات

مشکلات، پله های ترقیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۴۳
دل بیقرار
چهارشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۵۶ ب.ظ

یا مهدی سلطان تویی مشکل گشای عقده ی پنهان تویی

به نام خدا 

و سلام و درود بر خلیفه برحق الهی 

تاج سره ما آقا امام زمان عج

روز به روز مرز حق و باطل پررنگ تر از قبل میشه. طوری که امروز یه سلبریتی کاخ نشین مرفه و بی درد، هم دست با بزرگترین دشمن انسانیت و عامل فقر و ستم به مظلومان ادعای درک آنان را دارد.

عاملان سالها فاجعه اقتصادی و فرهنگی امروز بجای محاکمه شدن، خودشان را در جایگاه قضاوت می دانند و باز بر همان کسانی که به آنها ستم کرده اند می تازند و با مظهر طلبکار بودن رفتار میکنند.

وقتی ایران توی گروه امریکا و انگلیس افتاد کسی نمیدونست خدا چرا اینکارو کرد.

امروز که فرد مدعی جنبش ظلم ستیزی پرچم ظالم ترین کشورهای جهان را بالا میبره، میبینیم که به زیبایی حق و باطل مشخص میشه

مردی ثروتمند سرباز فقیری که از حکومت دفاع میکرد را میکشد....

کلاهتان قاضی این حکومت، برای فقیران است یا ثروتمندان؟

 

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۸:۵۶
دل بیقرار
شنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۵۱ ب.ظ

پول بهتر است یا نعمت؟

پول بهتر است یا نعمت؟

دلیل حرص و طمع چیست؟

 

باسلام و آرزوی سالی خوش برای خوانندگان عزیز

 

گاهی اوقات خداوند یک نعمتی رو به ما لطف میکنه مثل علم زیبایی مهارت خاص استعداد خاص... اما مشکل اینجاست که گاهی فراموش می کنیم که اون نعمت خداست و اون رو از خودمون می بینیم و به زمین و زمان اعتراض می کنیم می گیم چرا منی که فلان علمو دارم نباید درامد فلان قدر رو داشته باشم یا منی که زیبام چرا خواستگار تیلیاردر ندارم :} 

در واقع از یکی از نعمت های خدا انتظار زایش نعمت دیگه رو داریم و منم منم ها مارو به حرص و طمع می رسونه. در اینجا انتظار نعمت دیگر رو از لطف خدا نمیبینیم بلکه وظیفه او میبینیم به دلیل داشتن ویژگی ممتاز خودمون.

نکته مهم اینجاست که ما چیزایی رو که میخوایم به دلیل اینکه مستحق داشتن انیم میخواهیم نه از لطف پروردگار 

ما فراموش کردیم که داشتن یک نعمت لزوما مسجل کننده نعمت دیگر نیست.

مثلا یکی دکتره و درامدی هم داره از نگاه عام جامعه خوب اما خودش راضی نیست و همش با خودش میگه این همه سال درس خوندم و اینم نتیجه اش. اون توجه نکرده که این نعمت دکتر شدن از طرف خداست و درامدی که داره ربطی به دکتر بودنش نداره بلکه آن هم نعمتی از طرف خداست.

 

اینگونه است که می گویند پول خوشبختی نمیاره و خوشبختی فرد در گرو شکرگزاری هست. 

اینجاست که میگن شکر نعمت نعمتت افزون کند. 

نمیدونم چیزی که توی ذهن بنده حقیر هستو تا کجا تونستم رسونده باشم ولی هرچی هست امیدوارم مفید باشه.

 

آرزوی مفید بودن برای جامعه رو برای هممون میکنم.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۰۰ ، ۲۱:۵۱
دل بیقرار
جمعه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۳۳ ق.ظ

کتابخوان متوهم

بنام خدا

میخوام در مورد کتابخوانی بگم. به نظرم 80 درصد کتابهایی که وجود داره 80 درصد نوشته های داخلش ضرر داره. گمراهی ناخوداگاه رو به همراه داره. خوندن کتاب مثل خوردن دارو عوارض داره. نویسندش معصوم نیست که همه ی حرفاش صحیح باشه. خوندن کتاب اصول داره. اصولی که نمیذاره ناخوداگاهمون به راحتی تسلیم یک کتاب بشه. کتاب دنیایی رو نشون میده که نویسنده میخواد باشه و با دنیای واقعی نباید اشتباه گرفته بشه؛ چون بسیاری افراد رو دیدم که بجای زندگی واقعی، بیشتر برای جبران تجارب زندگی اجتماعی به کتاب استناد میکنند به باورهای نویسنده که در بسیاری مواقع اشتباه فهمیده میشه. کتاب خوندن مثل اینه که بخوای ساختن یه مجسمه رو از روی اون یاد بگیری ولی فرقش زیاده. به نظرم روی جلد هر کتابی باید عوارض احتمالیشم بنویسن و بگن که پیش نیارهای خوندنش چیه. توی جامعه ظهور افراد تخیلی و توهمی زیاد شده. افرادی با ارزوهای بسیار دور و دراز که زندگی کردن در زمان حالشونو ازشون گرفته. آرزوهای دور و درازی که حضرت اما علی علیه السلام میفرمایند. ارزوهایی که انسان رو در مسیر با مشکلات و لغزشات بیشماری مواجه میکنه. 

بطور مثال وقتی داخل ماشینت بیمار اورژانسی داری بیخیال چراغ قرمز و قانون میشی و اونو رد میکنی. ارزوهای دراز سبب بیماری دله سبب نادیده گرفتن نیازهای اساسی که سبب سبب میشه احتمال برطرف کردنشون با عوامل حرام زیاد شه. 

متاسفانه جامعه پر شده از ادمهای رویایی که زندگی رو مثل فیلم میبینن و خودشونو بازیگر نقش اول و قهرمان داستان. اما کاش قهرمانای داستانهایی که توی فیلمها میسازن خوب بود که اکثرشون ارزش هایی رو تبیین میکنه که بی ارزشه. 

خلاصه اینکه کتاب خوندن کار درستی نیست بلکه ممکنه خیلی کار مضری هم باشه و این کتاب خوب خوندن هست که مسئله مهمیه.

نگرانی من افزایش افراد توهمی و رویا پردازه که شاید هیچوقت به رویاهاشون نرسن و این سرخوردگی خیلی خطرناکه و عقده های جبران ناپذیری بر قلبشون میگذاره که حسرت تلف شدن وقت و استفاده نکردن و لذت نبردن از زندگیرو براشون به همراه داره.

مخلص کلام اینکه: زندگی باید در لحظه باشه با رفتار های درست و رفع نیاز های طبیعی انسان با پدیده های طبیعی. انسان هر چقدر از طبیعتی که خداوند متعال در وجودش قرار داده دور بشه، با غم های بیشتری مواجه میشه.

 

پ.ن: مشکلاتی که ناکارامدی دولت موجبش شده، برای کسانی که خودشونو مطلقا وابسته خدا گردن و میدونن 0 درصد هم نیست و هرچقدر وابستگی افراد به دولت بیشتر باشه غم هاشون و ضررهاشون هم بیشتره.

بخاطره همینه که میگن مومن هیچوقت ناراحت نمیشه و ناراحتی در او وجود نداره..... عههه پ. ن خودش یه پست شد باید یه پست جداگانه بزنم.

به قول آرین، فعلا خداحاففففففظ

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۰ ، ۰۳:۳۳
دل بیقرار
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۱۴ ق.ظ

دجال ظهور کرده

با نام الله

 

دجال خیلی وقته ظهور کرده؛ ولی هرچی میگذره، نشانه ها یا بهتره بگیم اثراتش بیشتر شده.

دجال یعنی فریب

وقتی که دروغ در ظاهر شدت میگیره

وقتی بعضیا برای عقب نیفتادن از بقیه، به جای تلاش سعی میکنن با دروغ خودشون رو جلوتر و بالاتر از بقیه نشون بدن.

چطور بگم!! البته اینا چیزاییه که خودم بهش رسیدم و تحلیلات شخصی بنده هستش.

دجال شدت گرفت درست زمانی که دو فضای مجازی خاص با نام های تلگرام و اینستاگرام و در زیر شاخه این ها بقیه شبکه های مجازی شکل گرفتن

وقتی که چیزی به نام تصویر پروفایل رخ نمایی کرد.

وقتی که چیزی به نام پسپسو استوری در اینستاگرام ایجاد شد.

و این ها چقدر ظاهر زندگیو مهم جلوه دادن و خودنمایی و تبرج رو در نظر ما مهم ساختن.

از این ها که بگذریم میرسیم به مسئله دروغ اجتماعی!!!

حالا دروغ اجتماعی چیه؟

دروغ اجتماعی یعنی شما خودتونو بالاتر از اون چیزی که هستی، بخوای نشون بدی.

از سمت پسران از نظر مادی، چون ذاتا دختران به علتهایی که خدا قرار داده براشون پول و قدرت حمایت پسر مهمه و از اونطرف از سمت دختران از نظر ظاهری، چون ذاتا برای پسران قیافه خیلی مهم تره.

نتیجه اینکه دختر در اجتماع پسران فراوانیو دورش میبینه و سردرگم در انتخاب و تا وارد رابطه بصورت جدی نشه نمیفهمه قضیه چیه و از طرف دیگر پسر هم همین طور تا وارد رابطه نشه نمیفهمه اصل موضوع رو.

خلاصه فرض کنیم دونفر با هم ازدواج میکنند و آن هم بصورت غیر سننتی. چی میشه؟

پسر به مرور احساس میکنه دختر اون قیافه ای که براش نمایان میکرده نیست و دختر هم میفهمه پسر، اون وضع مالی که نمایان میکرده رو نداره.

در نتیجه طرفین با توجه به سایر دروغ های اجتماعی پیرامونشون، احساس میکنند در انتخابشون اشتباه کردن در نتیجه اینکه احساس میکنند در حقشون ظلم شده و لایق چیزی بهتر هستن. البته صرفا اینطور نیست که متقابلا این اتفاق بیفته گاهی شاید یه طرفه باشه.

اینجا اگه هرچی دروغ های قبل از ازدواج شدیدتر باشه احتمال جدایی بیشتره.

وقتی که جدایی اتفاق میفته و برای هریک  نفر بعدی وارد میشه و اینبار هم میبینن همون آشه و همون کاسه دیگه بیخیال میشن و میفهمن که همه ی اتفاق و افراد پیرامونشون ظاهری بیش نیست. البته 80 درصد اینطوریه و همون 20 درصده که امیدی برای جدایی فراهم میکنه.

درواقع رابطه ها هرچی بیشتر میشه فرد بیشتر متوجه دروغ ها میشه و به عبارتی واقع بین و هوشمندانه نگر میشه.

اما همه ی این مطالبو گفتم که به اینجای تحلیل برسم که هر دختر و پسری برای انتخای همسر، داری یک پیشفرض در ناخوداگاه خودشون هستن و خودشون هم نمیدونن. وقتی دختر با قیافه دروغین وارد میدان میشه درواقع نمیدونه که با این کارش داره خودش رو از نیمه گمشده واقعیش دور میکنه و اگر روزی در ناخوداگاه شخصی ایده ال باشه به علت تغییر دادن چهره الهی اش از عشق الهی بی بهره میشه.

فرضیه بنده اینه که همه باید خوده واقعیشونو نشون بدن و مطمئن باشن که با وجود نشون دادن خوده واقعی اگه تونستن وارد رابطه ای بشن اون رابطه خیلی بادوام تر از رابطه ای هست که با دروغ ایجاد شده باشه.

درکل علت رد شدن ها و نادیده گرفتن ها، امیدهای شخص هستش. 

خب پسری که زیر سالش باشه و تحصیل کرده هم باشه تقریبا غیر ممکنه که بتونه در سالهای اولیه فارغ التحصیلیش به اندازه فردی که حداقل داره 5 سال کاسبی میکنه درامد داشته باشه ولی صد درصد اگه اهل کار باشه وضع مالیش خوب خواهد شد. 

اما مشکل امروزه جامعه ما اینه که دختر ها به پولدار شدن و حامی شدن فردی که تازه وارد بازار کار شده امید ندارن و از اونطرف پسرهایی که بعد از چندسال کار کردن وضع مالیشون خوب. شده دیگه تن به ازدواج نمیدن و علتش هم اینه که براشون دست یافتنی شده همه چی و کلا یه ویژگی بارز یه پسر اینه که چیزی که براش دست یافتنی باشه و نخواد برای بدست اوردنش تلاش خاصی بکنه، بی اهمیت میشه.

دارم کد میدما😂😂😁

 

خب نتیجه اینکه 

دروغ های اجتماعی و امید واهی سبب نادیده گرفته شدن عشق زمینی میشه.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۱۴
دل بیقرار