بنام خالق
داشتم با خودم فک میکردم در دنیای امروز اگه یه شخصیت مشهور، دیگه میتونه فقط با استفاده از شهرت خودش، پول دراره.
چرا ما از استعداد هایی که مثلا برق تولید میکنن، اونم با خاک!!!! حمایت نکنیم؟ اقا این همه ادمو فالو کردی!! چی میشه این بنده خدا رو هم فالو کنی.
گسی که برای جهان سود داره و امروز میتونه زندگیتو متحول کنهِ. مثلا برق خیلی نعمت بزرگیه. برق رایگان یه رویای بسیار بزرگه که به زعم خوده صدا و سیما و کارشناسانش، واقعا اون جوون تونسته اینکارو بکنه.
چرا اگه دولت بهش وام نمیده. دست های پشت پرده که براشون ضرره و همه و همه نمیخوان این اتفاق خوب بیافته. چرا ما مردم بی توجهی میکنیم؟ این تنها یه نمونه ست.
ادمایی که میتونن خنده های واقعی رو به لبامون بیارن. وگرنه خنده های کوتاه و زود گذر به هنرهای طناز های اینستا کجا و خنده های از ته دل بخاطر یه اتفاق مثبت دائمی در زندگی کجا.
بی تفاوتی مردم عذابم میده و امیدم به عاقل شدن اجتماعه. راه هست جاده هست و حل مشکل بسیار اسون اما دریغ از خواستن
زیاد شد اگه خواستی بقیه رو هم بخون.
ای برخی بشر ها!!!
کیو داری گول میزنی؟!
ساختن یک وسیله الکترونیکی به هزاران نکته و فن و امکانات نیاز داره
بعد ساختن یک انسان بی نیاز از هر نکته و امکانات و تجربه ای ممکنه؟
انسانیت یک دین نیست... بلکه محصول دین است
کیو داری گول میزنی؟!
انسانی که به هیچ اخرت و معادی اعتقاد نداره، چرا باید خودشو در محدودیت های فردی و اجتماعی قرار بده؟
امروز که انسان اگاه به عاقبت اعمال ناشایسته خودش در جهان دیگره اینگونه عمل میکنه. اون روزی که هیچ اعتقادی نباشه چگونه عمل خواهد کرد؟
چگونه من که یک فرد با عقل بسیار کم تر از یک جهان دانشمند هستم و نادانسته های زیاد و بی شماری رو نمیدونم، خط بطلان جهالتم رو به عقل و دانش میزنم؟
منی که از رفتار و کارها و حرف های پنج سال پیش خودم شرمنده میشم، چطور برای یک جهان میتونم نسخه بپیچم؟
شرمندگی از اعمال گذشته نشانه افزایش عقله پس رشد عقل تدریجی و صد در صد 10 سال اینده عقل انسان بیشتر از الانشه
پس انسان صلاحیت تصمیم گیری برای بشر رو نداره و نخواهد داشت.
وقتی که توی جمع شخصی بدی یا خوبی کس دیگرو میگه و یا غیبت میکنه، یا اضلا درمورد شخصی در بین آشنایان یا دوستان رفتار و حرکت خاصی اوازه پیدا میکنه، چه خوب چه بد باید دید که این اتفاق گفتار و خبر پخش شده تا چه اندازه صحت داره.
هرچه مقیاس بزرگتر میشه این بررسی سخت تر میشه. مثلا اگه درمورد برادرت باشه تشخیص صحت ماجرا آسون تره اما هرچه فاضله دور تر و برگتر سخت تر میشه.
ما امروز با یک غیبت جهانی مواجهیم و غکس الغمل هایی که مردم راجع به این غیبت ها دارند.
اصولا انسان خق رو به خودش میده
راه نجات انسان ها شاید اینه که هر شخصی درهرجای دنیا از خودش بپرسه، یعنی واقغا حق با منه؟ ایا عکس العمل من درسته؟
در هنگام ساخت، انحراف یک دیوار مثلا به مقدار یک درجه، در یک متری یا نزدیکی یا مقیاس کوچک شاید خودشو نشون نده ولی هرچه مقیااس بزرگتر انحراف خطرات و مشکلات بزرگتری به بار میاره
اگه امروز دروغی رو بین فامیل باور کنیم شاید زندگی آن فرد خراب شه اما باور کردن یک خبر دروغ در مقیلس جهانی،نابودی انسان ها در مقیاس بزرگتری را در پی خواهد داشت.
پس برای نجات بشریت برای اطمینان پیدا کردن سخت گیر باشیم.
آنگاه که خداوند انسان رو به این جهان فرستاد شاید نشان دهنده این باشه که هیچ دانش و الهامی جای تجربه رو نمیگیره.
تجربه علم واقعیه علمیه که به نتیجه رسیده و به حق نتیجه داده.
مثل یه سیاستمدار و روانشناس و.... که هزاران تئوری دارند و از نظر علمی ثابتش میکنن اما در میدان عمل نتیجه عکس میده اما میفهمن که تحلیلاشون اشتباه بوده. اما متاسفانه برخی نیز غلط بودن تحلیل و علمشونو نمیپذیرند و این یعنی غم درد رنج سختی مشقت نه تنها برای خود بلکه برای بقیه.
ما دونوع حرف مردم داریم:
یک نوع حرفایی که از اطرافیان بصورت تک و توک و فردی و تعدا کم میشنویم
یک نوع هم حرفایی که از دل هزاران یا میلیون ها انسان; به عبارتی نتیجه فکر خیل عظیم ادما.
اینکه میگن حرف مردم مهم نیست شامل مورد اوله اما مجموع حرف یک جمعیت کثیر شاملش نمیشه.
هزاران مغز و فکر از یک فکر برتره اگر مستقل از یک فکر واخد باشه. یعنی هرکس بی تاثیر از شخصیتی خاص یا جریانی تفکر کرده باشه در غیر اینصورت باز یک فکر محسوب میشه و مهم نیست.