دلِ بیقراران

دلِ بیقراران
طبقه بندی موضوعی
جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۰۹ ب.ظ

همه به دنبال یه توپ

یادش بخیر دوران ابتدایی

اولین سال های زنگ ورزش بود

تو سال های اول و دوم ابتدایی،موقع زنگ ورزش، معلم توپو مینداخت زمین و هممون دنبال یه توپ می دویدیم و کل اون زنگو، ما بدو ،توپ بدو 

جالبش این بود که وقتی میرسیدیم به گوشه دیوار حیاط توپ همونجا گیر می کرد. چون از هر طرف بهش ضزبه میزدن. انقدر اون گوشه میموندیم تا بعد از بلند شدن گرد و خاک حسابی معلم سر می رسید و توپو بر میداشت و دوباره از اول دنبال توپ میدویدیم

سال دوم معلممون که دیگه از این کار بدش اومده بود بهمون گفت:بچه ها فوتبال این طوری نیست که باید اول تیمتون مشخص بشه بعد باید سعی کنید به هم گل بزنید خلاصه خیلی تلاش کرد و چن تا تیم درست کرد و گفت حالا بازی کنید و دو تا تیم فرستاد تو زمین و یه توپ وسط.اولش بچه ها سعی کردن نشون بدن مثلا با هم همکاری میکنن و داد میزدن فلانی بگیر بیا ولی در عمل همه بازم دنبال اون توپ افتادن. تیم بیرون که نمیدونست چرا بیرونه با سرعت خودشونو رسوندن ودوباره همه دنبال یه توپ بودیم

معلممون که خانم هم بود، داد زد فوتبال که این شکلی نیست و توپو برداشت و گفت مسابقه دو بدید 

وقتی مسابقه دو شروع شد،وقتی دید گردوخاک زیادی بلند میشه، گفت باید مسابقه راه رفتن بدید و هرکسی بدود بازنده است.

پایان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۸

نظرات (۲)

نتیجه اخلاقی؟
پاسخ:
وایسا فک کنم
آهان
اینکه همه نباید دنبال یک هدف یا کار باشند
:) خخخخ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی